2024-03-29T02:53:04Z
https://www.ijgeophysics.ir/?_action=export&rf=summon&issue=5560
مجله ژئوفیزیک ایران
IJG
2008-0336
2008-0336
1396
11
2
حل عددی معادلات آب کمعمق دو لایه بر حسب متغیرهای فشارورد و کژفشار با استفاده از روش فشرده مرتبه چهارم
حکیم
گلشاهی
سرمد
قادر
در پژوهش حاضر، روش فشرده مرتبه چهارم برای حل عددی معادلات آب کمعمق دولایه در صفحه f برحسب متغیرهای تاوایی، واگرایی و ارتفاع بهکار گرفته میشود. با درنظر گرفتن متغیرهای فشارورد و کژفشار، این معادلات به دو بخش فشاورد و کژفشار تقسیم میشوند، بهگونهای که هر بخش بهطور مجزا حل میشود. برای گسستهسازی مکانی معادلات، علاوه بر روش فشرده مرتبه چهارم از روش مرتبه دوم مرکزی نیز استفاده شده است تا نتایج این دو روش با یکدیگر مقایسه شوند. برای فرمولبندی و گسستهسازی زمانی این معادلات، روش نیمهضمنی سهترازه بهکار گرفته شده است. شرط اولیه کژفشار بهگونهای انتخاب شده است که میدان جریان در لایه بالایی درست درخلاف جهت جریان لایه پایینی است و متغیرهای فشارورد در لحظه اولیه، صفر هستند. نتایج نشاندهنده قابلیت مدل در برقراری پایستگی انرژی و جرم است. مقایسه نتایج، عملکرد بهتر روش فشرده مرتبه چهارم را در مقایسه با روش مرتبه دوم مرکزی نشان میدهد.
روش فشرده مرتبه چهارم
معادلات آب کمعمق
محیط دولایه
شبکه Z
متغیرهای فشارورد و کژفشار
2017
07
23
1
14
https://www.ijgeophysics.ir/article_49954_202085b4b2ee221198cc5a90089078d7.pdf
مجله ژئوفیزیک ایران
IJG
2008-0336
2008-0336
1396
11
2
شناسایی رژیم های دمایی ایران با استفاده از روشهای چند متغیره
طیب
رضیئی
برای مدیریت بهینۀ منابع انرژی و تعین دقیق تقویم زراعی در مناطق مختلف کشور، شناسایی مناطق همگن از نظر رژیم دمایی بسیار ضروری است. از این رو، به منظور شناسایی رژیمهای دمایی ایران از دادههای دمای ماهانۀ 155 ایستگاه همدیدی پراکنده در سطح کشور در دورۀ آماری 1990 تا 2014 استفاده شد. با انجام تحلیل مؤلفههای اصلی بر روی ماتریس میانگین دمای ماهانۀ ایستگاههای مورد استفاده، 3 مؤلفۀ اول برای مطالعۀ بیشتر انتخاب شدند. در مرحلۀ بعد با خوشهبندی به روش وارد بر روی ماتریس نمرۀ استاندارد مؤلفههای انتخابی، ایستگاههای مورد مطالعه به هفت منطقۀ همگن دمایی با عنوان رژیم ساحلی عمان، رژیم ساحلی خلیج فارس، رژیم ساحلی خزری، رژیم کوهستانی، رژیم کوهستانی مرتفع، رژیم دشتی و رژیم گرمسیری گروهبندی شدند. رژیم دمایی کوهستانی با تابستانهای تقریباً خنک و زمستانهای سرد منطقۀ کوهستانی غرب و شمال کشور و رژیم دمایی دشتی نیز مناطق کمارتفاع مرکز و شرق ایران را در بر میگیرند. ایستگاههای بسیار مرتفع مناطق کوهستانی کشور نیز در رژیم کوهستانی مرتفع خوشهبندی شدند که در مقایسه با رژیم دمایی کوهستانی، زمستانهای سردتر و تابستانهای خنکتری دارد. رژیم دمایی گرمسیری نیز بهعنوان گرمترین رژیم دمایی کشور، جنوب غرب و بخشی از جنوب ایران را در بر میگیرد. ایستگاههای کرانههای ساحلی دریای خزر در شمال و دریای عمان و خلیجفارس در جنوب کشور نیز به ترتیب با رژیم دمایی ساحلی خزری، رژیم ساحلی دریای عمان و رژیم ساحلی خلیج فارس مشخص میشود که در مقایسه با دیگر رژیمهای دمایی ایران از اعتدال دمایی بیشتری در طی سال برخوردارند . نقش ناهمواریها، عرض جغرافیایی و منابع آبی دریای خزر، دریای عمان و خلیج فارس در شکلگیری رژیمهای دمایی بهخوبی دیده میشود. رژیمهای دمایی بهدستآمده میتواند به مدیریت بهتر منابع انرژی، توسعۀ برنامههای گردشگری، تعیین دقیقتر تقویم زراعی مناطق مختلف کشور و نیز شناسایی گیاهان مناسب برای کاشت در آنها کمک کند.
رژیم دمایی
تحلیل مؤلفههای اصلی
خوشهبندی
مناطق همگن
ایران
2017
07
23
15
35
https://www.ijgeophysics.ir/article_49948_e251a45a1a41953378e607ca516b656c.pdf
مجله ژئوفیزیک ایران
IJG
2008-0336
2008-0336
1396
11
2
بررسی کاربرد آهنگ لغزش گسلها در پهنهبندی مستقل از زمان خطر زمینلرزه در منطقه کرمان-غرب بلوک لوت
سید هادی
دهقان منشادی
نوربخش
میرزائی
مرتضی
اسکندری قادی
الهام
شعبانی
در این مطالعه، برای اولین بار با استفادۀ مستقیم و غیرمستقیم از آهنگ لغزش (slip rate) پهنهبندی مستقل از زمان خطر زمینلرزه برای نواحیای از جنوب شرق ایران انجام گرفته و شتاب طیفی برای دو شهر کرمان و راور در استان کرمان برآورد شده است.آهنگ لغزش گسلها به طور غیرمستقیم در محاسبۀ متوسط آهنگ رویداد سالانۀ چشمهها (λ)، با استفاده از تابع توزیع مکانی دخالت داده شده است. همچنین، متوسط آهنگ رویداد سالانۀ چشمهها مستقیماً از آهنگ لغزش نسبت دادهشده به هر چشمه محاسبه شده است. به منظور بررسی تأثیر مشارکت آهنگ لغزش گسلهای منطقه بر روی نتایج برآورد احتمالاتی خطر زمینلرزه، نتایج حاصل از پهنهبندی مستقل از زمان خطر زمینلرزه در کل گسترۀ مورد مطالعه برای سه حالت: 1- عدم استفاده از آهنگ لغزش، 2- استفادۀ غیرمستقیم از آهنگ لغزش و 3- استفادۀ مستقیم از آهنگ لغزش، برای سطح خطر 10 درصد احتمال فزونی در 50 سال (دورۀ بازگشت 475 سال) مقایسه گردیده است. مقایسۀ حالتهای 1 و 2 نشاندهندۀ تغییرات بین g02/0-0 و مقایسۀ حالتهای 1 و 3 نشاندهندۀ تغییرات g11/0-0 در نقاط مختلف گسترۀ مورد مطالعه است. در صورت استفادۀ مستقیم از آهنگ لغزش (حالت 3)، برای بیش از 98 درصد از مساحت گسترۀ مورد مطالعه، تغییرات بیشینه شتاب جنبش زمین (PGA) در مقایسه با حالت عدم استفاده از آهنگ لغزش (حالت 1) کمتر از 26درصد و برای بیش از نیمی از گستره، کمتر از 10درصد است. مقادیر بیشینه شتاب طیفی در شهر کرمان برای سه حالت ذکرشده به ترتیب g61/0، g61/0 و g57/0 و در شهر راور به ترتیب g71/0، g67/0 و g6/0 در پریود 15/0 ثانیه به دست آمده است. همچنین، مقدار PGAبرای این سه حالت در شهر کرمان به ترتیب g25/0، g25/0 و g23/0 و در شهر راور به ترتیب g29/0، g27/0 و g24/0 برآورد شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد با توجه به کمبود دادههای زمینلرزهای در بسیاری از نقاط ایران، میتوان از آهنگ لغزش بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بهعنوان دادۀ منحصربهفرد هر چشمه در پهنهبندی مستقل از زمان خطر زمینلرزه استفاده کرد. در این مطالعه، محاسبات برای خاک نوع یک (سنگ بستر)، مطابق با آییننامۀ 2800 ایران انجام گرفته است.
آهنگ لغزش
برآورد مستقل از زمان خطر زمینلرزه
تابع توزیع مکانی
شتاب طیفی
کرمان
2017
07
23
36
62
https://www.ijgeophysics.ir/article_49947_70c6b23717a202d3a7d95b3dd1bb893c.pdf
مجله ژئوفیزیک ایران
IJG
2008-0336
2008-0336
1396
11
2
طبقهبندی سواحل استان هرمزگان با استفاده از روشهای تجربی
مریم
شیعه علی
وحید
چگینی
آزاده
ولی پور
طبقهبندی سواحل یکی از روشهای مؤثر برای بررسی نحوه واکنش سواحل در مقابل عوامل هیدرودینامیکی مانند امواج و کشند است. به علاوه از این روش میتوان در مدیریت جامع مناطق ساحلی و به خصوص در تهیه برنامه مدیریت خط ساحلی استفاده کرد. استان هرمزگان یکی از استانهای مهم کشور در مجاورت خلیج فارس و دریای عمان است که با توجه به پیشرفت قابل توجه صنعتی استان، طبقهبندی سواحل آن از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در این تحقیق، با استفاده از دادههای میدانی، روشهای آزمایشگاهی و محاسبات، واکنشهای خط ساحلی و حالت ساحل در ناحیه غربی استان هرمزگان، بررسی شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که در سه ایستگاه این منطقه که در بخش مرکزی محدوده قرار میگیرند، حالت ساحل به صورت فراپراکنا است و در دو ایستگاه مجاور این سه ایستگاه، حالت ساحل به صورت پادگانه ناشی ازجزر است. همچنین در شرقیترین ایستگاه منطقه، ساحل از نوع سد ماسهای ناشی از جزر/سواحل ناشی از آب متلاطم بوده است.
استان هرمزگان
ساحل فراپراکنا
ساحل پادگانه ناشی ازجزر
سد ماسهای ناشی از جزر
طبقهبندی سواحل
عوامل هیدرودینامیکی
2017
07
23
63
75
https://www.ijgeophysics.ir/article_49951_8c252b759e3b2b8e76ff4b23045cc94e.pdf
مجله ژئوفیزیک ایران
IJG
2008-0336
2008-0336
1396
11
2
مقایسه روش رادار نفوذی به زمین و مغناطیسسنجی در بررسیهای نزدیک به سطح: یک مطالعه موردی
مسعود
حسینی
ابوالقاسم
کامکار روحانی
مهدی
محمدی ویژه
سعید
پرنو
امروزه انتقال مواد سوختی و آب توسط لولههای مدفون در زیر سطح زمین در مناطق شهری و بین شهری امری ضروری و مهم است، به طوری که باعث ایجاد شبکههای زیرزمینی عظیم با صرف هزینههای فراوان شده است. مسئلهای که پس از ایجاد چنین شبکههایی دارای اهمیت خاصی است، تعمیر و نگهداری این سازهها برای جلوگیری از تخریبهای احتمالی است. همچنین فقدان نقشههای دقیق زیرسطحی، باعث آسیبدیدن این خطوط طی عملیاتهای مختلف عمرانی میشود. بنابراین نیاز ضروری به روشی غیرمخرب برای آشکارسازی اینگونه اهداف زیرسطحی کاملاً مشهود است. از این رو برای تهیه نقشه این سازهها میتوان از روشهای ژئوفیزیکی مناسب، بدون هرگونه تخریبی در سطح زمین بهره گرفت. در بین روشهای ژئوفیزیکی، برداشت دادهها در روشهای رادار نفوذی به زمین و مغناطیسسنجی غیرمخرب، سریع و آسان هستند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی مزایا و معایب روش رادار نفوذی به زمین (Ground Penetrating Radar یا بهطور مختصر (GPR)) در مقایسه با روش مغناطیسسنجی، در بررسی ساختارهای نزدیک به سطح زمین است. در این پژوهش روش (GPR) و مغناطیسسنجی از لحاظ قدرت تفکیک، عمقنفوذ و مقدار اطلاعات به دست آمده بر روی یک لوله فلزی انتقال گاز با یکدیگر مقایسه شدهاند. نتایج نشان میدهد که رسانندگی زیاد منطقه مورد مطالعه (کانیسازی منطقه مورد مطالعه بیشتر رس و سیلت است)، سبب گردیده است امواج (GPR)، به شدت اتلاف شده و عمق نفوذ خیلی محدود گردد. از طرفی فلزی بودن لوله که تباین مغناطیسی قابل توجهی در مقایسه با محیط اطرافش دارد، باعث شده است که علیرغم قدرت تفکیکپذیری زیاد در روش (GPR) در مقایسه با روش مغناطیسسنجی، در چنین محیطهایی روش مغناطیسسنجی دارای عمق نفوذ زیادی در آشکارسازی اینگونه اهداف باشد. هرچند در مکانهای شهری که محیطهای با نوفه زیاد هستند، امکان برداشت مغناطیسسنجی وجود ندارد، روش (GPR) با آنتن پوششی در چنین محیطهایی بسیار خوب عمل میکند.
آشکارسازی لولههای فلزی
تباین مغناطیسی
رادار نفوذی به زمین (GPR)
عمق نفوذ
مغناطیسسنجی
2017
07
23
76
86
https://www.ijgeophysics.ir/article_49949_c7b4aab383c1211e9d16f2b5ca9c6077.pdf
مجله ژئوفیزیک ایران
IJG
2008-0336
2008-0336
1396
11
2
تفسیر ناهنجاریهای مغناطیسی معادن غربی سنگ آهن سنگان با استفاده از اطلاعات زمینشناسی و گمانهها
عباس
گل محمدی
محمد رضا
حیدریان شهری
سید احمد
مظاهری
بهنام
رحیمی
محمد حسن
کریم پور
معدن آهن سنگان یک کانسار آهن اسکارن مگنتیتی است. بهترین روش متداول جهت اکتشاف این مدل کانسارها با توجه به وجود خاصیت مغناطیسی درآنها، روش مغناطیس سنجی است. بر اساس این روش میتوان اطلاعاتی درباره عمق، شیب، شکل و امتداد منبع ایجادکننده ناهنجاری بهدست آورد. اکتشافات زیادی از اینگونه ذخایر در سطح دنیا با استفاده از روش مغناطیسسنجی صورت گرفته است که نمونه آن ذخایر بزرگ گل گهر در ایران است. بر مبنای مغناطیسسنجی و زمینشناسی، وجود ذخیرهای عظیم در طی اکتشاف آهن سنگان پیشبینی شده است. حفر 558 گمانه در قسمت غربی با شبکه 50 در 50 متر با استناد به دادههای مغناطیسسنجی و زمینشناسی سطحی، طراحی شده و پس از حفاری، دادههای زیرسطحی خیلی مفیدی بهدست آمده است. بیشتر تودههای نفوذی گرانیتی و از نوع تیپ اکسیدان هستند که به دلیل وجود کانیهای ریز و پراکنده مگنتیت داخل آنها، پذیرفتاری مغناطیسی بیشتری از سایر گرانیتها دارند. اینها بهعنوان سنگ منشأ ایجادکننده توده عظیم معدنی سنگان لحاظ شدهاند. تعداد 19376 نقطه مغناطیسسنجی زمینی با مشخصات مختلف برداشتشده در چند مرحله اکتشافی در این مطالعه یکسانسازی و تفسیر شده است. منابع ایجادکننده اکثر ناهنجاریهای مغناطیسی نقشه برگردان به قطب(RTP) کانیسازی مگنتیت است که دادههای حفاری آن را تأیید میکند. با توجه به وجود مغناطیس باقیمانده در اسکارن مگنتیتی و نبود چنین اندازهگیریهایی و از طرف دیگر لازم بودن آن در تعیین صحیح عمق منابع ناهنجاریهای مغناطیسی با مدلسازی معکوس یا پیشرو، از فیلترهای مشتق اول قائم و فراسو برای هدایت حفاری در این مطالعه استفاده شده است. اطلاعات عمقی مربوط به منبع ناهنجاریها در نقشههای گرادیان عمودی و فراسو با عمق حاصل از حفاری و مدلسازی بلوکی همخوانی خوبی دارند. مقدار ذخیره کانسار و عمق آن از ناهنجاری غربی(A') تا ناهنجاری مرکزی(C) در حال افزایش بوده و شیب آن به سمت شرق است. این تغییر عمق کانیسازی با پاسخ عمقی نقشههای فراسو مبنی بر معرفی ناهنجاری مرکزی(C) بهعنوان عمیقترین بخش کانسار سنگان هماهنگی دارد. پاسخ مغناطیسی در نقشه فراسوی 1000 متر در محل ناهنجاری مذکور میتواند مربوط به عمق زیاد کانیسازی (تا 620 متر حفاریشده در حال حاضر) یا توده نفوذی عمیقتر در این محل باشد که تأیید آن به حفاری عمیق (بیش از 1000 متر) نیاز دارد.
برگردان به قطب
حفاری مغزهگیری
فیلترها
معدن آهن سنگان
مغناطیسسنجی
ناهنجاری
2017
07
23
87
109
https://www.ijgeophysics.ir/article_49950_61332ced833cf727bb1cef9c5b7e6600.pdf
مجله ژئوفیزیک ایران
IJG
2008-0336
2008-0336
1396
11
2
برآورد رابطه وابستگی فرکانسی ضریب کیفیت امواج فشارشی در جزیره قشم
ندا
رحیمی
عباس
غلام زاده
علم زلزلهشناسی به کمک مطالعه نگاشتهای ثبتشده حاصل از امواج زمینلرزه، نقش مهمی در شناسایی وضعیت و ترکیبات داخل زمین که امواج لرزهای از داخل آن عبور میکنند، ایفا میکند. انرژی امواج لرزهای در هنگام عبور از زمین با افزایش مسافت بین چشمه و گیرنده کاهش مییابد. کاهندگی امواج لرزهای در لیتوسفر بهعنوان یکی از ویژگیهای مهم جهت مطالعه ساختار داخل زمین و یکی از راههای شناسایی ویژگیهای لرزهخیزی و ارتباط آن با تکتونیک در یک منطقه شناخته میشود. تعیین ضریب کیفیت در درون زمین با مطالعه کاهندگی امواج لرزهای امکانپذیر است. میتوان کاهندگی لرزهای را بهصورت اُفت دامنه امواج لرزهای نسبت به زمان و فاصله توصیف کرد. به طور کلی دامنه موج لرزهای با افزایش فاصله درون زمین کاهش مییابد. بهجز مواردی که تداخل امواج رخ میدهد، دامنه نسبت به فاصله بهطور نمایی کاهش مییابد و مقدار افت آن متناسب با Qp-1 است که مشخصه مکانی موج P است. گستره مورد مطالعه، جزیره قشم با طول متوسط 132 کیلومتر و عرض متوسط 4/11 کیلومتر است که در بخش خاوری رشتهکوه زاگرس قرار گرفتهاست. زمینلرزه قشم با بزرگای 0/6 = mb در ششم آذرماه 1384 در ساعت 10:22:19 (UTC) در مختصات جغرافیایی 83/26 درجه عرض شمالی و 82/55 درجه طول شرقی توسط 17 ایستگاه شبکه ملی لرزهنگاری پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله به ثبت رسید. در این مطالعه جهت برآورد رابطه وابستگی فرکانسی ضریب کیفیت امواج P به روش نرمالایز کدا، از 661 پسلرزه بهدقت تعیین محل شده، استفاده شده است. در این روش ضریب کیفیت امواج طولی در 9 بازه فرکانسی، 5/1- 5/2- 5/3-5 – 7 – 10 – 14 – 19 -24 هرتز در منطقه قشم تعیین شدند. رابطه وابستگی فرکانسی بهدستآمده برای امواج طولی در منطقه مورد مطالعه بهصورت است. به این ترتیب کاهندگی منطقه قشم به نسبت بسیار زیاد است که میتواند دلالت بر این داشته باشد که مواد تشکیلدهنده پوسته زمین بخش زیادی از انرژی امواج تراکمی را مستهلک میکنند. این کاهندگی زیاد، با توجه به مقادیر گزارششده برای سایر نقاط ایران و جهان، بازتابی از حضور یک لایه رسوبات نسبتاً نرم همچون گنبدهای نمکی است؛ همچنین میتواند به دلیل دادههای استفاده شده پسلرزههای زمینلرزه 6 آذرماه باشد که منطقه دچار خردشدگی و بالتبع افزایش ناهمگنی شده است. مقدار ضریب کیفیت در بسامد مرجع 0/1 هرتز کمتر از 200 است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت این منطقه از لحاظ لرزهخیزی و زمینساختی فعال است. نتایج با خصوصیات زمینشناسی و ساختار رسوبی منطقه مطابقت دارد؛ در این بخش از زاگرس تجمع گنبدهای نمکی به وفور یافت میشود.
امواج P
روش نرمالایز کدا
قشم
2017
07
23
110
118
https://www.ijgeophysics.ir/article_49953_a95b59c36f4a23f2943f2094b10d93d0.pdf
مجله ژئوفیزیک ایران
IJG
2008-0336
2008-0336
1396
11
2
استفاده از روشهای ژئوالکتریک در بررسی وضعیت نشت آب از محدوده سد رسوبگیر معدن مس میدوک
سحر
یحیی آبادی
احمد
قربانی
عبدالحمید
انصاری
الهام
ساعی نیا
با توجه به اثرات سوء زیستمحیطی سدهای باطله و ناپایداری مکانیکی آنها به دلیل فرسایش داخلی ناشی از نشتهای احتمالی، دیدبانی عملکرد این سدها بسیار ضروری است و عاملی برای مدیریت بهتر فعالیتهای معدنی به حساب میآید. در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت نشت آب از سد رسوبگیر معدن مس میدوک و شناسایی عامل نشت، از روشهای ژئوفیزیکی توموگرافی مقاومتویژۀ الکتریکی و پتانسیل خودزا استفاده شده است. برداشت توموگرافی مقاومتویژۀ الکتریکی بر روی 3 پروفیل 200 متری با فاصلۀ الکترودی 10 متر و 1 پروفیل 400 متری با فاصلۀ الکترودی 20 متر و برداشت پتانسیل خودزا با اندازهگیری 208 نقطه بر روی 7 پروفیل با فاصلۀ الکترودی 10 متر، در پاییندست سد رسوبگیر انجام گرفت. لازم به ذکر است بهعلت ساختار سنگی سد و پوشش تاج آن با مصالح سنگی درشتدانه، برداشتهای ژئوفیزیکی بر روی تاج امکانپذیر نبود. نتایج برداشت توموگرافی مقاومتویژۀ الکتریکی در پاییندست سد رسوبگیر، دو زون رسانا، یکی در یال شرقی و دیگری در یال اصلی سد رسوبگیر را نشان میدهد که بیانگر خردشدگی بستر سد در این محلهاست. در یال شرقی در حال حاضر، نشت از روی بستر سد قابل مشاهده است. پیشبینی میشود با افزایش سطح آب و رسوبات در پشت سد، نشت از بستر یال اصلی نیز اتفاق بیفتد. نتایج نشان میدهد عوامل زمینشناسی و وجود زون خرد شده در بستر سد، عامل اصلی نشت است. همچنین در نتایج برداشت پتانسیل خودزا، وجود آنومالی مثبت پتانسیل خودزا در پاییندست سد، دو مسیر نشت زیر سطحی را نشان میدهد که تأییدی بر نتایج توموگرافی است. انطباق نتایج حاصل از دو روش، نشاندهندۀ وجود نشت از بستر سد در یال شرقی و اصلی آن است. با افزایش سطح آب و رسوبات در پشت سد، امکان افزایش دبی نشت از زونهای مشاهده شده و ایجاد مسیرهای جدید وجود دارد. این موضوع علاوه بر کاهش مقدار آب برگشتی به کارخانه فرآوری، مخاطرات زیستمحیطی نیز در پی خواهد داشت.
پتانسیل خودزا
توموگرافی مقاومتویژۀ الکتریکی
دیدبانی
سد رسوبگیر
معدن مس میدوک
نشت
2017
07
23
119
134
https://www.ijgeophysics.ir/article_49952_da5c97fe93edbc21ff9513a9a8c48844.pdf
مجله ژئوفیزیک ایران
IJG
2008-0336
2008-0336
1396
11
2
تأثیر هواویزها بر بارش در شرایط رطوبتهای نسبی متفاوت: مطالعه موردی
فاطمه
زارعی
مریم
قرایلو
امید
علیزاده چوبری
تغییر تعداد هواوبزهایی که بهعنوان هستههای میعان درون قطرک ابر فعال میشوند، تأثیر قابل ملاحظهای بر ویژگیهای خردفیزیک ابر میگذارند، بهنحوی که میتوانند مقدار و الگوی بارش را تغییر دهند. در این مطالعه با استفاده از طرحوارۀ خردفیزیک ابر تامپسون موجود در مدل WRF، تأثیر هواویزها بر بارش در یک رخداد توفان تندری بررسی شد. دادههای مربوط به هواویزها از مدل جهانی GOCART استخراج و به مدل WRF خورانده شد، درحالیکه برای شرایط اولیه و مرزی هواشناسی از دادههای FNL استفاده گردید. دو آزمایش عددی که معرف هوای پاک و آلوده هستند انجام گرفت که در آنها تعداد هواویزهای آبدوست بهترتیب به 2/0 و 5 برابر غلظت استخراجشده از مدل GOCART تغییر یافت. نتایج شبیهسازیها نشان داد که توزیع مکانی بارش در دو حالت پاک و آلوده متفاوت است، بهنحوی که در جوّ آلوده در برخی مناطق فراهنجهای شدیدتری وجود دارد که بارشهای شدیدتری را نیز در پی دارد. افزایش فراهنجها در این مناطق سبب میشود که زمان رشد آبشهابها طولانیتر و اندازهشان بزرگتر گردد؛ درنتیجه زمانی که از پایۀ ابر فرو میافتند کمتر تبخیر و ذوب میشوند و از اینرو افزایش بارش سطحی را در این مناطق موجب میشوند. از طرفی کاهش بارش در حالت آلوده در مناطق پاییندست جریان باد شبیهسازی شد؛ که دلیل آن کاهش شعاع بلورهای یخ است که به کاهش فرایند یخزدگی و تولید گویچۀ برف منجر میشود. همچنین، بررسی آهنگ ساعتی بارش نشان داد در ساعتهایی که رطوبت نسبی جوّ زیاد است و بخار آب بهاندازۀ کافی در جوّ وجود دارد، افزایش تعداد هواویزهای آبدوست سبب افزایش بارش سطحی میشود. در حالی که در ساعتهایی که رطوبت نسبی جوّ کم است، کاهش بارش و گاهی توقف کامل بارش وجود دارد.
بارش
طرحوارۀ خردفیزیک ابر
هستههای میعان ابر
هواویز
2017
07
23
135
155
https://www.ijgeophysics.ir/article_49955_54b35c845d7f2e973e6b897fbdcbf78a.pdf
مجله ژئوفیزیک ایران
IJG
2008-0336
2008-0336
1396
11
2
ساختار پوسته در جنوب و جنوب شرق ایران براساس توابع انتقال گیرنده و پاشندگی سرعت گروه امواج ریلی
مهدی
عزیزی
افسانه
نصرآبادی
محمدرضا
سپهوند
در این مطالعه ساختار پوسته در جنوب و جنوب-شرق ایران با استفاده از برگردان همزمان توابع انتقال گیرنده و پاشندگی سرعت گروه امواج ریلی بررسی شد. با پردازش دادۀ دورلرز ثبتشده در مدت 2 سال در تعدادی از ایستگاههای باند پهن شبکۀ لرزهنگاری ملی ایران (INSN) و شبکۀ لرزهنگاری کشوری (ISC) با بزرگای بیشتر از 5/5، توابع انتقال گیرنده با استفاده از روش واهمامیخت تکراری در حوزۀ زمان تعیین شد. منحنیهای پاشندگی سرعت گروه از تصاویر توموگرافی مطالعۀ مد اصلی امواج ریلی منطقهای در ایران در دورۀ تناوب 10 تا 100 ثانیه گرفته شده است. با توجه به وابستگی توابع گیرنده و پاشندگی امواج سطحی به پارامترهای متفاوت و وجود خطا در الگوی ساختاری حاصل از برگردان مستقل هر کدام از این دادهها، تلاش گردید با برگردان همزمان این دادهها خطای مدل سرعتی حاصل به حداقل برسد. نتایج نشان میدهدکه ضخامت پوسته برای جنوب شرق زاگرس در ایستگاههای خلیج فارس (BNDS)، گِنو(GENO) و نیان (NIAN) به ترتیب برابر با 2±54 ، 2±54 و2± 48 کیلومتر است. در این ناحیه همگرایی پوستۀ ضخیم قارهای عربی با ایران مرکزی، دلیل زیادبودن ضخامت پوسته است. در منطقۀ فرورانش مکران (ایستگاه چابهار) الگوی ساختاری حاصل شده برای تنها ایستگاه این منطقه (CHBR) نشان دهندۀ ضخامتی در حدود 28 کیلومتر برای پوسته است که با فرورانش با شیب بسیار کم پوستۀ اقیانوسی صفحۀ عربی به زیر قسمت جنوبی پوستۀ مکران مطابقت دارد. برای ناحیۀ شرق ایران عمق موهو در دو ایستگاه زاهدان (ZHSF و SZD1) برابر 40 کیلومتر است. با استفاده از مدلسازی مستقیم مقدار خطا در تعیین عمق 2± برآورد گردید.
برگردان همزمان
تابع گیرنده
حوضۀ فلیش شرق
زاگرس
عمق مرز موهو
مکران
2017
07
23
156
175
https://www.ijgeophysics.ir/article_49956_cf2bbde10385a044b0818a36fbc37fb7.pdf