انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
8
4
2016
10
01
برآورد گسترش هندسی و بررسی برخی پارامترهای دینامیکی خردزمینلرزهها در البرز شرقی به کمک ویژگیهای بسامدی آنها
FA
مجید
نعمتی
در این پژوهش طیف بسامدی 14 خُردلرزه که در سالهای 2007 تا 2008 در البرز شرقی روی دادهاند، بررسی میشود. پرتوهای لرزهای این زمینلرزهها با شبکههای لرزهنگاری محلی 2007 2008 و 2008 سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور و شبکههای لرزهنگاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران برداشت شده است. گستره بزرگی (MLاین خُردلرزهها 0/1 تا 0/4 است که به شماره از 12/10/2007 تا 30/2/2008 و از این تاریخ تا 30/12/2008 با 29 ایستگاه از شبکههای نامبرده برداشت و بهینه مکانیابی شدهاند. به کمک ویژگیهایی از این زمینلرزهها که از نمودار طیفی آنها بهدست میآید، پارامترهای آنها مانند ابعاد چشمه، گشتاور لرزهای، بسامد گوشه پرتوهای Pو S، بزرگای گشتاوری، و همچنین، پارامتر دینامیکی اُفت تنش آنها، که در زمینلرزهشناسی بسیار کاربرد دارند، برآورد و بررسی شده است. درباره گسترش هندسی میتوان گفت که دامنه موج زمینلرزهها با عکس فاصله کانونی آنها اُفت میکند. دامنه در طیف بسامدی (f)زمینلرزهها با آهنگ نزدیک به f-2میرا میشود. بیشترین اُفت تنش در این زمینلرزهها به میزان bar126 (مربوط به زمینلرزه 16/07/2008 با بزرگی 0/4 که روی گسل بسیار جنبای چاشم روی داده) بسیار بیشتر از میانگین آن برای 14 زمینلرزه (bar53) است. سرانجام، نخستینبار برای این گستره رابطهای تجربی بین بزرگی محلی زمینلرزهها و لغزش در چشمههای آنها برآورده شده است.
نگاشت بسامدی,اُفت تنش,گسترش هندسی,بزرگای گشتاوری,چشمه لرزهای و البرز شرقی
https://www.ijgeophysics.ir/article_33559.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33559_d161b31b4c08b9470a21da15d1eed5f9.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
8
4
2016
10
01
معرفی و مقایسه پایگاههایداده بارشی و اسفزاریTRMM
FA
سید ابوالفضل
مسعودیان
porcista@yahoo.ie
فاطمه
رعیتپیشه
محمدصادق
کیخسروی کیانی
در پژوهش کنونی برای بررسی صحت پایگاه بارشی3B43TRMM که یکی از فرآوردههای بارشی TRMMاست تلاش شده است. فرآورده بارشی 3B43TRMMبارش را به کمک مشاهدات ماهوارهای و ادغام آن با دادههای زمینی برآورد میکند.. این فرآورده بارشی دو طیف از دادهها را مورد استفاده قرار میدهد. دادههای ریزموج (میکروویو) و دادههای فروسرخ در برآوردهای بارشی به کار میروند. دادههای پایگاه GPCCدرحکم دادههای شبکهای مکمل در این پایگاه به کار رفته است. پرتاب حسگر TRMMاز سوی ناسا و آژانس کاوش فضایی ژاپن در 1997 دادههای بارشی را برای پهنههای حاره و جنبحاره تولید و تا کنون بیش از 15 سال دادههای بارشی از این پهنهها فراهم کرده است. این پایگاه دارای دادههای شبکهای بارش در تفکیک 25/0× 25/0 درجه طول و عرض جغرافیایی و 50 درجه عرض جنوبی تا 50 درجه عرض شمالی و 180 درجه طول جغرافیایی تا 180- درجه طول جغرافیایی، در مقیاس ماهانه است. در این پژوهش برای راستیآزماییهای این پایگاه، از پایگاه ملی اسفزاری، در یک بازه زمانی مشترک استفاده شد. هدف از این مقایسه، بررسی صحت دادههای این پایگاه برای استفاده در پژوهشهای اقلیمی است. پایگاه اسفزاری با بهرهگیری از بیش از 1400 ایستگاه بارشی در کشور ساخته شده است. این پایگاه بازه زمانی 1961 تا 2004 را پوشش میدهد. نمودار همبستگی دو پایگاه نشاندهنده همبستگی زیاد این دو پایگاه بود. ضریب همبستگی بین بارش ماهانه دو پایگاه اسفزاری و 3B43TRMM 97/0 بهدست آمد که نشاندهنده نزدیکی زیاد این دو پایگاه داده است. همچنین اختلاف این دو پایگاه داده نیز محاسبه شد؛ که بروندادها نشانگر این هستند که در قلمرو بسیار وسیعی از کشور میان برآوردهای بارشی این پایگاه با پایگاه اسفزاری تفاوت چشمگیری وجود ندارد. بیشترین اختلاف این پایگاه ماهوارهای با دادههای اسفزاری در راستای رشتهکوههای زاگرس و البرز دیده شده است. به نظر میرسد بیشترین کاستی این پایگاه بارشی در نواحی مرتفع کشور است. در مجموع در زاگرس مرکزی این پایگاه دارای کمبرآوردی بارش است به گونهای که این اختلاف بین 5 تا 21 میلیمتر در سال است. در بخشهایی از رشتهکوههای زاگرس و البرز بیشبرآوردی بارش در این پایگاه دیده شد. مقدار این بیشبرآوردی بین 9 تا 25 میلیمتر در سال بود. در دیگر نقاط کشور مقدار این اختلاف بین 5- تا 9 میلیمتر بود. روی هم رفته به نظر میرسد این پایگاه ماهوارهای در برآورد بارشهایی که از نوع کوهستانی است دارای کاستی است و روی برخی از ناهمواریهای کشور دارای بیشبرآوردی بارش و در برخی دیگر دارای کمبرآوردی بارش است.
پایگاه داده اسفزاری,پایگاه داده TRMM 3B43,بارش,اُریبی
https://www.ijgeophysics.ir/article_33560.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33560_8beaff319a80da31bdb76ccbff5de279.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
8
4
2016
10
01
ارزیابی تغییرات پارامترهای لرزهای با جایگزینی شاره در سنگ مخزن کربناته
FA
اصغر
نادری
ایرج
مداحی
ناصر
کشاورز فرج خواه
مصطفی
حیدری
میثم
سلیمی دلشاد
سجاد
اسماعیلپور
با توجه به اهمیت ردیابی و پیگیری جریان شاره و شناسایی زونهای جاروب نشده مخزن طی فرایند تولید، بهمنظور ازدیاد برداشت و با توجه به هزینه زیاد حفاری، تهیه و کاوش مغزههای چاهی برای بررسی این زونها، لرزهنگاری چهاربُعدی در میدانهای بالغ، راهکار جدیدی برای شناسایی زونهای هدف جاروب نشده و پیگیری جریان شاره را فراهم کرده است. قبل از اقدام به عملیات لرزهنگاری چهاربُعدی، لازم است امکان مشاهده تغییرات احتمالی ایجاد شده درپارامترهای لرزهای در نتیجه تولید هیدروکربور مورد بررسی قرار گیرد تا از صرف هزینههای لرزهنگاری تکراری جلوگیری شود. به این منظور در این تحقیق تغییرات احتمالی در پارامترهای لرزهای و کشسان (الاستیک) مخزن در یک چاه، از یک مخزن نفتی کربناته با کمک روابط فیزیک سنگ مورد بررسی قرار گرفت. متوسط تغییرات در پارامترهای مخزن با جایگزینی گاز به جای نفت بهترتیب برای سرعت موج طولی، عرضی، مدول کپهای (بالک) و چگالی برای چاه مورد بررسی: 380 متر بر ثانیه، 63 متر بر ثانیه، 62 گیگاپاسکال و 78 کیلوگرم بر مترمکعب بهدست آمد.نتایج بهدست آمده نشان میدهد که امکان مشاهده تغییرات ایجاد شده در مخزن به علت جابهجایی شاره وجود دارد.
پایشگری لرزهای مخزن,لرزهنگاری وابسته به زمان,پارامترهای لرزهای,فیزیک سنگ,کاستر توکسوز,سنگهای کربناته
https://www.ijgeophysics.ir/article_33561.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33561_5ebbcef73490fe01427e2942e9e8e861.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
8
4
2016
10
01
بررسی مهارت مدل RegCMدر برآورد تبخیرتعرق پتانسیل در اقلیم گذشته و دوره 2021-2035، بررسی موردی: ایستگاه مشهد
FA
نوذر
قهرمان
تÙراÙ
nghahreman@ut.ac.ir
ایمان
بابائیان
0000-0002-9281-062X
ibabaeian@yahoo.com
مینا
موسوی
برآورد تبخیرتعرق یک نیاز بنیادی در اجرای مدلهای اقلیمی بهویژه در بخش محاسبه شارهای سطحی است. در سالهای اخیر با توسعه مدلهای اقلیمی جهانی و منطقهای امکان پیشبینیهای بلندمدت اقلیمی و برآورد برای این کمیت در اقلیم آتی بیشتر فراهم شده است. دراین پژوهش، توانایی نسخه 3 مدل اقلیمی منطقهای RegCMدر برآورد میزان تبخیرتعرق پتانسیل در اقلیم گذشته یا دوره پایه (1961-1985) و چشمانداز آینده (2021-2035) در ایستگاه مشهد ارزیابی شده است. برای اِعمال شرایط مرزی و اولیه موردنیاز اجرای مدل RegCM، از خروجیهای مدل بزرگمقیاسEH5OMاستفاده شد. به علت نبود دسترسی به دادههای شرایط مرزی سناریوهای گسیل متفاوت، پیشبینی مقدار تبخیر تعرق در دوره آینده، با فرض سناریوی گسیل A1B(تأکید این سناریو بر استفاده متعادل از انواع منابع انرژی در دورههای آینده است) صورت گرفت. توان تفکیک مکانی مدل برابر با 50 کیلومتر در نظر گرفته شد. به علت نبود دسترسی به دادههای واقعی تبخیرتعرق پتانسیل در منطقه، تبخیرتعرق تجربی محاسبه شده به روش پنمنمانتیت برای صحتسنجی پیشبینیهای مدل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که مدل RegCMبدون اِعمال پسپردازش، توانایی لازم در برآورد مقدار تبخیرتعرق را نخواهد داشت؛ اما پس از اِعمال پسپردازش به روش وایازش چندمتغیره، نتایج تا حد مطلوبی به مقدار برآورد شده با معادله پنمنمانتیت نزدیک شد. براساس یافتههای این تحقیق، میانگین تبخیرتعرق سالانه در دوره پایه برابر با 924 میلیمتر و در چشمانداز آینده (2021-2050) برابر با 1075 میلیمتر است که بهطور متوسط 34/16% افزایش را پیشبینی میکند. بهطورکلی میانگین تبخیرتعرق پتانسیل در ماههای آوریل، مه، ژوئن، اوت، سپتامبر و اکتبر نسبت به دوره پایه افزایش و در ماههای ژانویه، فوریه، ژوئیه، نوامبر و دسامبر کاهش یافته است. در ماه مارس تفاوت ایجاد شده در محدوده خطای مدلسازی است. بیشینه تبخیرتعرق در دوره پایه در ماه ژوئیه و در چشمانداز آینده در ماه ژوئن اتفاق افتاده است. یافتههای این تحقیق را میتوان در برنامهریزی و مدیریت آبیاری و الگوی کشت در منطقه مورد توجه قرار داد.
تبخیرتعرق پتانسیل,ریزمقیاسنمایی,مدل RegCM,پسپردازش,چشمانداز آینده
https://www.ijgeophysics.ir/article_33562.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33562_bd879ab7fbf8a0bfcb368e4b9bf4148a.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
8
4
2016
10
01
تعیین یک شبهزمینوار دقیق با استفاده از یکتاسازی سطوح مبنای ارتفاعی با روش تکرار: بررسی موردی برای ایران
FA
الهام
شهرابی فراهانی
حسین
زمردیان
سطح مرجع قائم، سطحی است که برای اندازهگیری ارتفاع نقاط روی سطح زمین بهکار میرود.یک سطح مرجع قائم را میتوان با محاسبۀ عدد ژئوپتانسیل نقطۀ مشاهده (ایستگاه کشندسنج) با استفاده از ارتفاع بیضوی آن و مقدار گرانی مطلق تعیین کرد.در ایران مبنای سنجش ارتفاع، سطح آبهای آزاد فاو در دهانۀ اروندرود تعیین شده است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از تعیین ژئوپتانسیل متوسط سطح دریا، سه سطح مبنای ارتفاعی در سواحل جنوبی ایران (ایستگاههای کشندسنج بوشهر، هرمزگان و چابهار) تعریف شده است که میتوان از آنها درحکم سطوح مبنای ارتفاعی محلی استفاده کرد. بهطور معمول به علت ثابت نبودن سطح دریا، سطوح همپتانسیل که سطوح مبنای محلی را تشکیل میدهند بر هم منطبق نیستند و به مقدار نامشخصی از هم انحراف دارند. این انحرافها با کاربرد یک گیرنده سامانه ماهوارهای ناوبری جهانی (GNSS) با دانستن ارتفاع بیضوی، ارتفاع نرمال اورتومتری و بیهنجاری ارتفاعی مبدأ سطح مبنا محاسبه میشود. بدینترتیب سطوح مبنای ارتفاعی محلی به هم مرتبط میشوند. یکی از هدفهای ژئودزی نوین، یکتاسازی جهانی سطوح مرجع ارتفاعی است تا دادههای ارتفاعی بهطور صحیحی یکتاسازی شود. بنابراین این سه سطح با استفاده از یک مدل شبهزمینوار گرانی منطقهای و ارتفاع بیضوی نقاط، یکتاسازی شدهاند. برای این کار از محاسبۀ شبهزمینوار به روش تکرار استفاده شده است. با استفاده از دوراُفت (Offset) سطح مبنای موردنظر از شبهزمینوار، بیهنجاریهای گرانی هر سطح مبنا به مدل شبهزمینوار برگردان شده است. به این منظور از دو مدل ژئوپتانسیل جهانی EGM96و EGM2008و دادههای گرانی شبکه BGI(ادارۀ گرانیسنجی جهانی) برای ایران که شامل 8582 ایستگاه اندازهگیری است و مدل ارتفاعی دیجیتال (DEM) با دقت سه ثانیۀ قوسی استفاده شده است. برگردانهایی نیز به کار رفته است تا مشاهدات گرانی به بیهنجاری هوای آزاد و بوگه کامل تبدیل شوند.
در خیلی از کشورها به علت فقدان مشاهدات گرانی در سراسر طول خطوط ترازیابی، محاسبۀ ارتفاع نرمال یا اورتومتری بهطور صریح امکانپذیر نیست. برای غلبه بر این محدودیت، سامانه ارتفاعی نرمال-اورتومتری توسعه یافته است. در این تحقیق نیز بهمنظور برگردانهای گرانی از سطح زمین به شبهزمینوار، از سامانه ازتفاعی نرمال-اورتومتری استفاده شده است و بدینمنظور ارتفاع نرمال-اورتومتری همه نقاط شبکۀ BGIکه مربوط به ایران است و همچنین ایستگاههای کشندسنج بوشهر، هرمزگان و چابهار با استفاده از برنامهای در محیط نرمافزار مَتلَب محاسبه شد. پس از سه مرتبه تکرار، دوراُفت سطوح مبنا همگرا شد و. با ایجاد این سطوح مبنا و یکتاسازی آنها، ارتفاع نقاط در محدودة این سه سطح را میتوان از این سطوح محاسبه کرد. رابطهای نیز برای تعیین وابستگی این انحرافها به ارتفاع سطوح مبنا داده شده است.
باید خاطرنشان کرد که میانگین دوراُفتها و اطلاعات مربوط به هر سطح مبنا، جداگانه حساب شده است. مبنای این محاسبه تعیین بیهنجاریهای برگردان شده برای همه نقاط سطح مبنا و محاسبه دوراُفتهای اولیه هر سطح مبنا بوده است.
درنهایت نتیجهگیری شد که مدل شبهزمینوار حاصل از تکرار، نقشی اساسی در یکتاسازی سطوح مبنای ارتفاعی دارد. با مقایسۀ شبهزمینوار بهدست آمده از روش تکرار در این پژوهش، با شبهزمینوارهای بهدست آمده در تحقیقات قبلی و انحراف معیار 6/0 متر روشن میشود که روش تکرار میتواند روشی مناسب برای تعیین شبهزمینوار در مناطق ساحلی باشد. علاوه بر این ترکیب شبهزمینوار بهدست آمده با دوراُفتهای حاصل میتواند سطح بیضوی مرجع را به هریک از سطوح ارتفاعی محلی تبدیل کند.
زمینوار,شبهزمینوار,ارتفاع نرمال- اورتومتری,سطح مبنای ارتفاعی محلی
https://www.ijgeophysics.ir/article_33563.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33563_108b520aee20aa28c44bff51bf260df5.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
8
4
2016
10
01
بررسی تغییر رخساره لرزهای براساس خوشهبندی سلسلهمراتبی نشانگرهای لرزهای: بررسی موردی در یکی از میدانهای نفتی ایران
FA
حمید
ثابتی
بابک
نجار اعرابی
araabi@ut.ac.ir
عبدالرحیم
جواهریان
nigs_ijg@ut.ac.ir
تحلیل رخساره لرزهای درحکم ابزاری در شناسایی تغییرات جانبی رخسارهها میتواند مورد استفاده مفسران قرار گیرد. در تحلیل رخساره لرزهای، با استفاده از یک یا چند نشانگر لرزهای میتوان نمونههای زمانی مربوط به بازتابهای لرزهای را در گروههای مشابه طبقهبندی کرد. در نتیجه این طبقهبندی رخسارههای لرزهای و تغییرات جانبی رخسارهها در بازتابها آشکار میشوند.
در این مقاله، با استفاده از روش خوشهبندی سلسلهمراتبی تغییرات جانبی رخساره لرزهای در سه مدل مصنوعی و همچنین داده واقعی مورد ارزیابی قرار گرفته است. ورودی الگوریتم خوشهبندی سلسلهمراتبی یک یا چند نشانگر لرزهای است. اما قبل از ورود داده به الگوریتم، ممکن است لازم باشد دادههای اضافی که به هم وابسته هستند و تغییرات آنها شبیه یکدیگر است، کاهش یابند. این عمل با تحلیل مؤلفه اصلی قابل اجرا است. دراینصورت ابتدا کل داده ورودی نرمال و سپس وارد الگوریتم تحلیل مؤلفه اصلی میشود. در تحلیل مؤلفه اصلی براساس مقادیر ویژه ماتریس کوواریانس داده ورودی عمل کاهش دادههای اضافی صورت میگیرد. داده بهدست آمده از تحلیل مؤلفه اصلی براساس فاصله تعریف شده بین نمونههای زمانی گوناگون در مراحل متفاوت خوشهبندی میشود و هر نمونه زمانی در خوشه مربوط به خود قرار میگیرد. نتیجه این عمل تبدیل مقطع لرزهای مهاجرت داده شده به یک مقطع خوشهبندی شده است که در آن رخسارههای لرزهای آشکار شدهاند. نتایج حاصل از خوشهبندی در مدلهای مصنوعی تا نسبت سیگنال به نوفه 4 دسیبل بهخوبی تغییر رخساره لرزهای را نشان میدهد. نتایج حاصل از به کارگیری روش روی داده واقعی که به دو صورت داده سهبُعدی و خط (مقطع) استخراج شده از داده سهبُعدی صورت گرفته است، نشان میدهد که در حالتی که کل داده سهبُعدی خوشهبندی شده است، به علت ورود اطلاعات بیشتر به الگوریتم خوشهبندی، توان تفکیک قائم و افقی رخسارههای لرزهای بهبود مییابد.
رخساره لرزهای,خوشهبندی سلسلهمراتبی مجتمعشونده,تحلیل مؤلفه اصلی,نشانگر لرزهای
https://www.ijgeophysics.ir/article_33564.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33564_a88523102e7262f153c5b45315c6b86d.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
8
4
2016
10
01
ارزیابی دقت روشهای فشرده ترکیبی و اَبَرفشرده مرتبه ششم در شبکههای C-Dو LE: نمایش امواج گرانی- لختی و راسبی خطی
FA
حکیم
گلشاهی
امیر
علوی
در مدلهای جوّی و اقیانوسی، انواع گوناگونی از شبکههای عددی بهکار گرفته میشود. از جمله، شبکه آراکاوا Cکه برای فواصل شبکهای کوچکتر از شعاع دگرشکلی راسبی، رفتار بهتری دارد و نسبت به سایر شبکهها متداولتر است؛ اما در فواصل شبکهای بزرگتر رفتار خوبی ندارد. این مسئله از میانگینگیری سرعت در محاسبه جملههای کوریولیس ناشی میشود. یکی از راهکارها استفاده از شبکه C-Dاست که شکل عمومی رابطه پاشندگی گسسته آن برای امواج گرانی- لختی معادل با شبکه LEاست. در بیشتر این تحقیقات، از روشهایی با دقت مرتبه بالا استفاده نشده است. در این مقاله، پس از معرفی شکل عمومی روابط پاشندگی گسسته تکلایهای و دولایهای امواج گرانی- لختی و امواج راسبی در شبکههای C-Dو LE، دقت روشهای اَبَرفشرده و فشرده ترکیبی مرتبه ششم درحکم دو روش مرتبه بالا، در محاسبه بسامد و سرعت گروه این امواج مورد ارزیابی قرار میگیرد و با نتایج مشابه در شبکههای آراکاوا Cو Dو شبکه Z، مقایسه میشود. نتایج حاکی از آن است که برای مسئله امواج گرانی- لختی، در شبکههای C-Dو LE(نیز همانند شبکه Z) روش فشرده ترکیبی مرتبه ششم نسبت به روش اَبَرفشرده هممرتبه، برتری دارد. این برتری در محاسبه بسامد امواج راسبی نیز مشاهده میشود ولی در محاسبه سرعت گروه این امواج، عملکرد روش اَبَرفشرده کمی بهتر از روش فشرده ترکیبی است. بهطورکلی، اگر چه شبکه C-Dاز ترکیب شبکههای آراکاوا Cو Dتشکیل شده است ولی هم برای امواج گرانی- لختی و هم برای امواج راسبی، رفتار نامطلوب این شبکهها در شبکه C-Dمشاهده نمیشود. رفتار شبکه C-Dدر مسئله امواج گرانی- لختی نزدیک به شبکه Zاست و حتی در روش فشرده ترکیبی مرتبه ششم، کمی بهتر از شبکه Zنیز هست.
فشرده ترکیبی,اَبَرفشرده,معادلات آب کمعمق خطی شده,شبکه C-D,شبکه LE
https://www.ijgeophysics.ir/article_33565.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33565_d6ff74181ea79ac2d97d7984d859bef1.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
8
4
2016
10
01
تجزیه طیفی با استفاده از روش وارونسازی کمترین مربعات مقید شده
FA
مصطفی
خادمپیر
امین
روشندل کاهو
0000-0002-2214-2558
شاÙرÙد
roshandel@shahroodut.ac.ir
علی
نجاتی کلاته
داÙشگا٠شاÙرÙد
nejati@shahroodut.ac.ir
تجزیهطیفیدادههایلرزهایبا کمک تبدیلهای زمان-بسامد،دامنههایلرزهایراکهتابعیاززمانومکانهستندبهمقادیر طیفیکهتابع بسامد،زمانومکانهستند،تبدیلمیکننداین ابزاردر زمینههای گوناگون مانند تعیینضخامتلایه، نمایش رخسارههایچینهای،توصیف مشخصاتمخزنواکتشاف مستقیم منابعهیدروکربن کاربرد دارد. کاملاً واضح است که هرچه تفکیک زمانی و بسامدی در صفحه زمان–بسامد بیشتر باشد، رخدادها را میتوان بهتر جداسازی کرد. در این مقاله از الگوریتمی مبتنی بر روش وارونسازی کمترین مربعات مقید شده CLSSA، برای محاسبه طیف زمان-بسامد استفاده شده است که دارای توان تفکیک بیشتری نسبت به روشهای دیگر، ازجمله تبدیل فوریه زمان کوتاه است. کارایی این روش تجزیه طیفی روی دادههای مصنوعی مورد بررسی قرار گرفت و با نتایج تبدیل فوریه زمان کوتاه مقایسه شد. همچنین از این روش برای آشکارسازی سایههای بسامد کم مربوط به مخازن گازی، در یکی از میدانهای گاز شمال ایران استفاده شده است.
تبدیل زمان- بسامد,تبدیل فوریه زمان کوتاه,تجزیه طیفی,سایه بسامد کم,وارونسازی کمترین مربعات مقید شده
https://www.ijgeophysics.ir/article_33566.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33566_06541ecae55b33ce8497cfd11ae7d65f.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
8
4
2016
10
01
مدلسازی ناهمگنی جانبی سرعت در توموگرافی لرزهای با تعریف تابعهای سرعت اولیه متفاوت
FA
مصطفی
وحیدهاشمی
مهرداد
سلیمانی
در این تحقیق، از روش جدید توموگرافی موج نرمال در نقطه ورود در تهیه مدل سرعت کوچ استفاده شده است. روش پیشگفته از نشانگرهای جنبشی میدان موج برای تهیه مدل سرعت استفاده میکند. این نشانگرها از دادههای پیش از برانبارش استخراج میشوند. در روش توموگرافی موج ورود نرمال، فرض شده است که سرعت لحظهای با عمق بهصورت خطی افزایش مییابد. با توجه به فقدان دقت در فرض فوق، در این تحقیق از چهار تابع تغییر سرعت با عمق به همراه سرعت برانبارش در مدل سرعت اولیه در این روش استفاده شد. سپس برنامه رایانهای تابعهای پیشگفته با اِعمال تغییرات لازم بهمنظور در نظر گرفتن تغییرات جانبی سرعت، به منزله مدل سرعت اولیه تهیه و در روش توموگرافی موج ورود نرمال روی دادههای مصنوعی یکبُعدی و دوبُعدی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج وارونسازی یکبُعدی نشان داد که مدل سرعت تدریجی نهایی پس از 12 تکرار حاصل میشود که خیلی به مدل واقعی نزدیک است. همچنین خطای بازسازی تعیین عمق بازتابنده کمتر از 7 متر بهدست آمد. در ادامه، از تابعهای سرعت پیشگفته روی مدل دوبُعدی مصنوعی استفاده شد. این مدل شامل بیهنجاریهای سرعت نزدیک به یکدیگر و تغییرات جانبی سرعت بود. مدلهای نهایی روشن ساخت که استفاده از تابع تغییرات خطی سرعت که تاکنون از آن استفاده میشد و همچنین تابعهایی که در سایر تحقیقات معرفی شدهاند، جوابهای قابلقبولی بهدست نخواهد داد. در ادامه، این روش روی یک داده واقعی اِعمال شد. این داده دارای تغییرات ساختاری و سنگشناسی پیچیدهای بود که بدینترتیب توانایی مدلهای سرعت در تهیه مقاطع کوچ با کیفیت قابلقبول را بهخوبی مورد آزمون قرار میدهد. همه مدلهای سرعت عنوان شده برای این داده بهدست آمد و سپس با استفاده از هر مدل سرعت، مقطع کوچ پس از برانبارش برای آنها تهیه شد. در ادامه با توجه به حساسیت بیشتر کوچ پیش از برانبارش به مدل سرعت، دو مدل سرعت با تغییرات خطی و برانبارش برای کوچ پیش از برانبارش انتخاب شدند. درنهایت مدل سرعت با مدل اولیه سرعت برانبارش، عملکرد بهتری از خود نشان داد. بهمنظور مقایسه این مدل، کوچ پیش از برانبارش با روش تحلیل سرعت وکوچ برای این داده نیز بهدست آمد و نتایج آن با یکدیگر مقایسه شد. اگرچه مقاطع کوچ بهدست آمده به هر دو روش تفاوت چندانی نداشت، ولی مدل سرعت بهدست آمده به روش NIPتوموگرافی، بسیار سادهتر بود و در زمان بسیار کمتری نسبت به مدل پیچیده بهدست آمده با روش تحلیل سرعت کوچ، تهیه شد. درنهایت استفاده از سرعت برانبارش درحکم مدل اولیه در توموگرافی موج ورود نرمال به منزله بهترین مدل اولیه پیشنهاد شد.
تهیه مدل سرعت,توموگرافی بازتابی,سطح بازتاب مشترک,موج ورود نرمال,وارونسازی NIPتوموگرافی
https://www.ijgeophysics.ir/article_33567.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33567_97eac8fcb61d94aafb36e79361df6315.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
8
4
2016
10
01
تحلیل همدیدی توفان حارهای گونو و تاثیر آن بر جنوب شرق ایران
FA
فریده
حبیبی
0000-0002-3831-174X
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
fhabibi@ut.ac.ir
سمیه
بهرامی
اَبَرتوفان گونو یکی از قویترین چرخندهای حارهای در دریای عرب است که پس ازتوفان کشنده و بسیار مخرب کاترینا (در 23 اوت تا سوم سپتامبر در خلیج مکزیک در 2005) در 2007 رخ داده است. به استناد مدارک تاریخی ثبت شده در مرکز توفان اقیانوس هند، فعالیت چرخند حارهای از 1970 تا 1999 در دریای عرب و دریای عمان گزارش نشده است. با اینحال افراد کهنسال هرمزگان از وقوع چرخند مشابه گونو در 1977 صحبت میکنند که اطلاعات معتبری از آن در سازمان هواشناسی ایران موجود نیست. هدف از این پژوهش بررسی ویژگیهای توفانهای حارهای، شناخت عوامل همدیدی و دینامیکی موثر بر شکلگیری توفان گونو و تاثیر آن بر جنوب و جنوب شرق ایران است. نقشههای مورد بررسی در این تحقیق از پایگاه NCEP/NCARگرفته شده است. محدوده مورد بررسی نیز از طول جغرافیایی صفر تا 90 درجه شرقی و عرض صفر تا 70 درجه شمالی است. بررسی نقشههای سطح زمین مربوط به روزهای اول تا هشتم ژوئن 2007 نشان میدهد که در ابتدا مسیر حرکت این وافشار حارهای به سمت شبهقاره هند بوده است. این وافشاری در روز سوم ژوئن (روز دوشنبه 14 خرداد 1386) با تقویت روی دریای هند به توفان حارهای تبدیل شده است ولی گسترش به سمت شمال زبانه پُرفشار روی جنوب شبهقاره هند سبب تغییر مسیر توفان شده و در نتیجه توفان با حرکت بهسوی شمالغرب وارد محدوده جنوبی دریای عمان شده است. در روز ششم نیز با تضعیف زبانه پُرفشار اسکاندیناوی، چشم هسته توفان به شکل بیضی در آمده که قطر بزرگ آن با جهت جنوب به شمال در نیمه جنوبی ایران مستقر شده است. در این روز توفان با کسب رطوبت از دریای عمان و خلیج فارسدر بخش هرمزگان و سیستان و بلوچستان شرایطی را فراهم آورده است که هوای مرطوب غیراشباع درقسمت پایین جوّ و هوای خشک در ترازهای بالای آن قرار داشته باشد. در این حالت توفان ضمن پیشروی روی خشکی به مانع پستی و بلندی زاگرس جنوبی برخورد کرده ومجبور به صعود از آن شده است. در واقع با ایجاد حالت ناپایداری همرفتی یا پتانسیلی، شرایط برای تشکیل ابر کومهایبارا و وقوع توفان تندری مساعد شده است. این شرایط بارش را در روزهای هفتم به بعد در برخی از شهرها به دنبال داشته است. بندر جاسک در استان هرمزگان بر اثر این توفان منطقه بحرانزده اعلام شد. ریزش هوای سرد به پشت توفان از راه زبانه واچرخند اسکاندیناوی روی روسیه سفید (شمال دریای سیاه) نیز به تقویت بیشتر توفان کمک کرده است. در روز هفتم واچرخند اروپایی نسبت به روز قبل تضعیف شده در نتیجه هسته توفان نیز جهت جنوب شرقی-شمال غربی به خود گرفته و با تندی نصفالنهاری هشت متر بر ثانیه بعد از ورود به جنوب شرق ایران با عبور از روی سواحل جنوبی ایران از سمت جنوب وارد کشور شده است. سپس طی حرکت روی ناهمواریهای مناطق هرمزگان، سیستان و بلوچستان و کرمان (جنوب رشتهکوههای زاگرس) از شدت فعالیت این توفان کاسته و سپس محو شده است. بیشترین مقدار بارش ثبت شده در روزهای وقوع توفان در جنوب شرق ایران در روز ششم ژوئن مربوط به کنارک و جاسک است که بهترتیب 90 و 78 میلیمتر بوده است. در روز هفتم بیشترین مقدار بارش در ایستگاه نیکشهر با ۱۲۰ میلیمتر گزارش شد و در روز هشتم جاسک 59 میلیمتر بارش دریافت کرد.
بارش,توفان گونو,توفان حارهای,جنوب شرق ایران,دریای عمان,جاسک
https://www.ijgeophysics.ir/article_33568.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33568_c6d6e630db86845311d1cabf26d9d2c2.pdf